سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنام خدا

فعالیتها برای افتتاح نیروگاه هسته ای ایران از سال 1950 میلادی آغاز شد . در آن زمان محمد رضا پهلوی طی امر آمریکا با فرانسه و آلمان قرار دادهایی را منعقد کرد که طی آن آلمان ساخت نیروگاه بوشهر و شرکت زیمنس فعالیتهای پشتیبانی در این زمینه را در ایران به عهده میگیرند در حالیکه همه این مراحل با حضور صد در صدی کارشناسان این کشورها و عدم دخالت ایرانیان در این پروژه صورت میگرفت و ایران مبالغ هنگفتی را به عنوان پیش پرداخت و بعضا کل مبلغ منعقد شده در قرار داد را به جیب این شرکتها سرازیر کرد .

بعد از انقلاب اسلامی کشورمان فرانسوی ها و آلمان ها قرار دادهای منعقد شده را یک  طرفه لغو کردند .کار ساخت نیروگاه بوشهر متوقف شد وشرکت زیمنس و سایر شرکتها کارها را نیمه کاره رها کردند و از ایران خارج شدند در حالیکه هزینه ها و مبالغ این قرار دادها را دریافت کرده بودند و حاضر به استرداد آن به ایران نبودند  .

بعد از شروع جنگ  تحمیلی هشت ساله نیروگاه اتمی بوشهر که به صورت نیمه کاره رها شده بود با خطر نابودی مواجه بود بنابراین نیروهای ایرانی برای جلوگیری از خطر بمباران این نیروگاه روی سقف عظیم فولادی آن  سقف بتنی احداث کردند و این موارد زیر آتش رژیم بعث صدام صورت گرفت .

در این میان و در طی دهه 60 محققان کشورمان فعالیتهایی را برای پیشرفت روند هسته ای کشورمان  آغاز کردند از جمله :
افتتاح مرکز تکنولوژی هسته ای اصفهان
آغاز به کار مرکز تحقیقات لیزر و تابش گاما
مرکز کشاورزی هسته ای کرج
افتتاح کارخانه نیمه صنعتی کیک زرد
در سال 67 و پایان جنگ تحمیلی محققان کشورمان فرصتی یافتند که روند دست یابی به این انرژی ارزشمند را سرعت ببخشند به همین منظور با کشورهایی چون اسپانیا , چین و روسیه مذاکراتی انجام شد که به دلیل سیاستهای تحریم آمریکا علیه ایران به نتیجه ای نرسید .اما با اصرار بر این مذاکرات ایران توانست قرار دادی را با روسیه منعقد کند که طی آن روسها در تکمیل نیروگاه بوشهر با متخصصان ایرانی همکاری داشته باشند اما روسها به دلیل تحریکات آمریکا به این قرار داد پای بند نماندند .

 اما ایران با وجود عدم مشارکت شرکتهای خارجی دست از تلاش نکشید در سال 1370 مطالعه برای ساخت کارخانه آب سنگین اراک آغاز شد این کارخانه 100 در صد ایرانی در سال 85 افتتاح شد .

UCF اصفهان نیز فعالیتهای خود را از سال 68 آغاز و مرحله نیمه صنعتی شدن را پشت سر گذاشت .در این بهبوهه مراکزی جهت پشتیبانی و استفاده از محصولات و اطلاعات جانبی در مورد فناوری هسته ای در نقاط مختلف کشورمان افتتاح شد .

در سال 1381 در واشنگتن یک عضو گروهک منافقین از طرف آمریکا مامور شد که اعلام کند ایران مراکز پنهان هسته ای دارد و به دنبال ساخت سلاحهای هسته ای و کشتار جمعیست .از آن روز به بعد هر اتفاق کوچکی  در مورد فعالیتهای هسته ای کشورمان دربوقهای رسانه ای غرب تبدیل به جنجال و شایعه پردازی شد .

دولت وقت ایران در آن سالها مرتکب اشتباه بزرگی شد :
- ایران پذیرفت بازرسهای آژانس را با اختیارات گسترده در مراکز هسته ای کشورمان بپذیرد .
- آبان سال 82 ایران داوطلبانه پروتکل الحاقی را پذیرفت .
- ساخت و مونتاژ سانتریفوژها را بطور داوطلبانه تعلیق کرد
- آذر 83 فعالیتهای
UCF اصفهان در تعلیق قرار گرفت
- پس ماندهای نیروگاه بوشهر را بطور داوطلبانه به روسها برگرداند .
- غنی سازی در نطنز تعلیق شد

اما جالب اینجا  بود که با وجود اینهمه عقب نشینی آنهم بطور داوطلبانه نه تنها از اتهامات غرب مبری نشد بلکه به ازای هر عقب نشینی چند قطعنامه علیه ایران صادر شد .
بطوریکه تنها طی 2سال از سال 82 تا 84 که همه فعالیتها در تعلیق قرار گرفت و سعی شد بهانه ای در این زمینه به غرب داده نشود 9 قطعنامه علیه ایران صادر شد و همه اینها به جز بیانیه های تحقیر کننده برلین و لندن و ... بود .
امام خامنه ای در مورد اشتباهات دولت وقت  ایران در این زمینه فرمودند :
"« دو سال تعلیق موقت کردند .اول گفتند تعلیق موقت کنید .ما هم به خیال داوطلبانه و موقت بودن تعلیق کردیم فایده اش چه شد ؟ هروقت اسم برداشتن  از تعلیق آمد یک قشرق در سطح دنیا و رسانه ها به پا کردند که ایران میخواهد تعلیق را بردارد . عقب نشینی  و این برای ما تجربه ای شد .من هم در آن زمان گفتم  در جلسه مسئولین که پخش شد :" اگر بخواهند روند مطالبه پی در پی را ادامه دهند بنده خود وارد میدان میشوم" .همین کار را هم کردم .بنده گفتم:  روند عقب نشینی باید متوقف شود و تبدیل به روند پیش روی شود .و اولین قدمش هم باید درهمان دولتی برداشته شود که عقب نشینی در آن صورت گرفته ."»

طی تدابیر رهبر کشورمان بود که در مرداد 84 پلمپ UCF اصفهان و چهار ماه بعد پلمپ تاسیسات نطنز هم شکسته شد.و فعالیتهای هسته ای ایران طبق قوانین آژانس از سر گرفته شد .تا اینکه در فروردین سال 85 جشن هسته ای کشورمان برگزار شد . در همان سال دو قطعنامه علیه ایران صادر شد آنهم بدون هیچگونه سندی که فعالیتهای ایران را در زمینه هسته ای زیر سوال میبرد و همان اتهامات دروغین را تکرار میکرد  .

بعد از صدور این قطعنامه ها ایران با تجربه ای که از عقب نشینی های گذشته بدست آورده بود و توجه به این موضوع که هر گام رو به عقب با دهها قدم به سمت جلواز طرف  غرب و آمریکا مواجه خواهد بود , مجتمع تولید آب سنگین اراک را افتتاح کرد .

شورای امنیت باز هم بدون دلیل محکمه پسند سومین قطعنامه را در سال 86 صادر کرد و ایران 16 روز بعد موفقیتش را در ورود به مرحله تولید صنعتی سوخت هسته ای جشن گرفت .

سال 87 سال پیش راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر بود. و در آغازین روزهای سال 88 آخرین زنجیره تکمیل پروژه هسته ای کشورمان هم کامل شد . و تمامی این  پیشرفتها در حالی صورت گرفت که کشورمان تحت شدید ترین تحریمات قرار داشت.

صنعت هسته ای کشورمان با وجود تمامی اتهامات بی اساس به بهره برداری رسید و ایران نه تنها به سوخت ارزشمند و پاک هسته ای دست یافت بلکه دهها شعبه از این علم را در صنایع مختلف بکار خواهد گرفت از جمله در صنعت پزشکی ,کشاورزی , پتروشیمی , و ....


پروژه هسته ای ایران کامل شد و تجربه ای به تجربیات گذشته ما نیز افزوده شد که عقب نشینی از حقوق قانونیمان هرگز مانع از دخالت و تجاوز و اتهامات علیه کشورمان نخواهد شد .تنها راه برای پیشرفت ملتها پیش روی و رسیدن به قله های علمی و صنعتیست و هر قدمی که از ترس اجانب به عقب برداشته شود خیانت غیر قابل بخششی  است به نسل حاضر و نسلهای آینده چرا که هر سر خم کردنی به غرب و گذشتن از حق ملت برابر است با سالها عقب مانده گی علمی و صنعتی آن ملت .

به جاست که از محققان , کارشناسان و دانشمندانی که در تمامی این سالها با وجود نبوغ و جدیت بی نظیرشان به دلیل تهدیدات بنگاههای ترور و جاسوسی در گمنامی به سر بردند از آنها قدر دان باشیم و به تک تک ساعات و لحظه هایی که با مشقت و عدم راهنمایی های علمی  و فنی غرب در این زمینه با امید و انگیزه وقت , انرژی و علم خود را در این راه صرف کردند درود بفرستیم و دعای خیر کنیم  .کارشناسان و متخصصانی که شهرت و رفاه در غرب را با خطر ترور معاوضه کردند تا ایرانیان مانند سالهای پیش از انقلاب دست گدایی به سوی دشمنان خود دراز نکند .
تکمیل پروژه هسته ای کشورمان مبارک باد .


نوشته شده در  پنج شنبه 88/1/20ساعت  10:51 عصر  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

یکی از اتفاقات روزهای اخیر که در نوع خود بی نظیر بود و متاسفانه مورد بی توجهی قرار گرفت چه از سوی مسئولین وچه از سوی اقشار مختلف و جامعه فرهنگی و هنری , ورود هیئت بلند پایه هالیوودی به تهران در اسفند ماه سال جاری است.

                   

                   n00085289-r-b-003.jpg

گذشته از موقعیت حساسیکه این هیئیت برای ورود به ایران انتخاب کرده اند  و روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری کشورمان کارنامه کاری این هیئت جای سوال و تعجب خواهد داشت که چرا چونین شخصیتهایی با کارنامه کاری سیاه ساخت محصولات و فیلمهای ضد ایرانی – ضد اسلامی اجازه ورود به کشور گرفته اند .
در بین این  هیئت هالیوودی حضور دو شخصیت بیش از دیگران جای شگفتی دارد .
«تام پولاک» رئیس کمپانی یونیورسال . آخرین اثر ضدایرانی پولاک و کمپانی یونیورسال انیمیشن ضد ایرانی«پرسپولیس»است . گذشته  از این اثر محصولات دیگر« پولاک» عمدتا با محتوای تخریب  و اهانت به اسلام و زیر سوال بردن اندیشه های توحیدی و در عوض تبلیغ و موجه نشان دادن تروریسم صهیونیستی است .

همچنین حضور « سد جینیس»  که به لحاظ مقام و منصب رسمی در آمریکا از یک وزیر مهمتر به شمار می آید، به عنوان نماینده رسمی ترین نهاد سینمایی آمریکا از همه مدعوین پرسش‌برانگیزتر بود؛ خصوصا اینکه او شخصاً داوطلب می شود با هزینه خود، راهی ایران گردد.

خانه سینمای ایران اعلام میکند این دعوت به دور از جریانهای سیاسی "طی ابتکاری کاملا خصوصی برای تبادل آموزشی و هنری" انجام گرفته ,  اما سوال اینجاست که چرا این تبادل به اصطلاح آموزشی در برهه خاص انتخاباتی ایران آن هم بعد از 30 سال و با حضور شخصیتهای کاملا ضد ایرانی و تغذیه شده از منابع فکری و سیاسی صهیونیستی صورت گرفته .
جالب تر اینکه علی رغم ادعای مسئولین خانه سینما در همایشهایی که با حضور این افراد برگزار شد  کمترین اشاره ای به مسائل تخصصی نشده است و در عوض بحثهای داغ این دیدارها پیرامون مساله سانسور در فیلمهای ایرانی و سیاست آمریکا و ایران بوده است .

                      L00900352419.jpg

با توجه به انواع تخریبهایی که در سالهای اخیردر مورد کشورمان از سوی سازمان سیا به متصدیان هالیوود دیکته شد تا در آثار سینمایی چون سیصد , کشتی گیر و ... نمود پیدا کنند و حتی با به قدرت رسیدن جناح و شخصیتی که ادعای تغییر در روابط ایران و آمریکا و منطقه را شعار انتخاباتی خود قرار داده بود شاهد بودیم هنوز این شخصیت پا به عرصه سیاست نگذاشته طرح ساخت 30 فیلم ضد ایرانی در هالیوود کلید میخورد , با این وجود دعوت و ورود این هیئت به کشورمان چه معنایی میتواند داشته باشد ؟

مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد, چرا که اگر به اوضاع فرهنگی و به خصوص فعالیتها و آمد و شدهای مراکز فرهنگی -هنری چون «خانه هنرمندان»  و سینماگران کشورمان کمی دقیق شویم  جای تعجبی از ورود این هیئت به کشورمان باقی نمیماند چرا که دعوت و ورود این شخصیتها به کشورمان تنها یکی از نتایج کوچک فعالیت خانه هنرمندان ایران  در طی این سالهاست .

در حالیکه سازمانهای فرهنگی و اطلاعاتی کشورمان بیشترین فعالیت و انرژی خود را پیرامون این مسائل و جلوگیری از رواج سیاستهای امپریالیسمی در جامعه تنها چند مرکز خاص صرف کرده اند در حالیکه مراکز نشر و حتی تئوری سازی و نظریه پردازی اندیشه های غربی و وابسته به قدرتهایی چون آمریکا و انگلیس در مراکز دیگری فارق از هرگونه محدودیت در آرامش خیال به فعالیتهایی در جهت دین زدایی و نزدیکی بیشتر به غرب میپردازند .

خانه هنرمندان ایران همان مرکزیست که «کیان تاج بخش» که چندی پیش به اتهام جاسوسی دستگیر شد به اعتراف خود در این مرکز  شیوه شورش های اجتماعی و انقلابهای مخملی را برای فعالان هنری و فرهنگی کشور تدریس و تئوریزه میکند. و حتی در این امر از شخصیتهای بیگانه چون   رئیس سابق سنای هلند وماموران سفارتهای  انگلیس ,فرانسه ,آلمان یاری میگیرند .

خانه هنرمندان همان مرکز به اصطلاح هنری و فرهنگیست که در آن شخصیت ضد اسلامی یعنی «رامین جهانبگلو»مجری  مسابقه «داستان کوتاه نویسی صادق هدایت» به تمجید و الگو گرفتن از نوشته ها و اندیشه های صادق هدایت که آثاری اهانت آمیز به مقدسات و سراسر توهین و هرزگی را ارائه داده است میپردازد و با بی شرمی در ابتدای این مراسم میگوید : "«این جلسه فقط تجلیل از یک نویسنده نیست، تقدیر از یک جهان بینی و فکر است

عجیب نیست که حتی پای اعضای سابق بنیاد فرح پهلوی و کارمندان بنیادهای مطالعاتی وابسته بهCIA به این مرکز ضدایرانی باز میشود و حتی سفیر انگلیس با فراغ بال در سالروز تولد ملکه انگلیس- همان پیرزنی که به سلمان رشدی ملعون نشان شوالیه افتخار اعطا میکند- , جمعی از هنرمندان و سینماگران کشورمان را به جشنی که به همین مناسبت ترتیب داده اند دعوت میکند .

اینجاست که چرایی و دلیل ایجاد خانه ای با نام خانه هنرمندان ایران آشکار میشود مرکزیکه با مساحت بیش از چهار هزار متر باغ و بنا بطور رایگان در اختیار مسئولین فرهنگی و هنری کشور قرار داده میشود تا خواستگاه هنر و فرهنگ ایرانی و اسلامی کشورمان باشد اما ظاهرا دشمنان ایران به حساسیت این مرکز بیش از ایرانیان پی برده اند و این خانه و باغ به همراه مسئولین و متصدیان آن جمله گی نه در راه اعتلای هنر و فرهنگ ایران بلکه در راه تخریب افتخارات گذشته و حال کشورمان و وابستگی و نوکر مآبی بیشتر برای فرهنگ غربی به خدمت گرفته شده است .

بی جهت نیست که در این عرصه صدای هنرمندان و سینماگران متعهد کشورمان  چون «مجید مجیدی» از فساد و خود باختگی این صنف بلند میشود اما گوش شنوایی برای شنیدن و اقدام به موقع قبل از بروز فاجعه وجود ندارد  .

پس دیگر نبایدپرسید چرا در  محصولات سینمای حرفه ای کشورمان اثری از اهداف انقلابی –سیاسی کشورمان دیده نمیشود ؟ چرا با وجود آنکه آثار سینمایی غرب پیرامون جنگ جهانی دوم به هزاران هزار اثر میرسد در حالیکه سالها از آن واقعه میگذرد اما همچنان کمپانیهای غربی توانایی ساخت فیلمهایی با موضوعیت جنگ جهانی دوم را دارند اما بعد از گذشت کمتر از 20 سال از جنگ تحمیلی هشت ساله ای که مدت آن از جنگ جهانی دوم نیز بیشتر به طول انجامید و بیش از 32 کشور جهان و همه ابرقدرتها بر علیه کشورمان بسیج شدند که در نوع خود بی نظیر است,  سینماگران کشورمان در این حوزه به قول خودشان کفگیرشان به ته دیگ خورده و دیگر نشانی از سینمای حرفه ای در این حوزه دیده نمیشود اما در عوض انواع سریالهای درجه پایین و داستانهای بی محتوا در این مورد ساخته شده است سریالهایی پیرامون دفاع مقدس که به جای اعتلا بخشیدن و زنده کردن و باز گو کردن ظلمهای بی نظیری که ابر قدرتهای دنیا در حق ملت ایران اعمال کردند آنقدر بی محتوا و لوث شده با داستانهایی تکراری و خسته کننده و البته به دور از واقعیتهای جنگ یکی پس از دیگری در شبکه های تلویزیونی کشورمان پخش میشود که ببینده را به بی تفاوتی در قبال این واقعه بی نظیر دچار میکند.

نکته جالب توجه در این آثار و حتی آثار سینمایی گذشته تا حال که پیرامون دفاع مقدس در کشورمان تهیه و تولید شد عدم بها دادن به سیاست کشورمان و فرمایشات امام خمینی و مقام رهبری  و حتی عدم حضور اندیشه , نظرات و سخنان ایشان در فیلمهایی از این دست میباشد فیلمهای دفاع مقدس به جز چند مورد انگشت شمار مانند فیلمهای هالیوودی  یا به قهرمان پروری پرداخته اند و یا به اعتقادات رزمندگان جنبه ای مرتاض گونه بخشیده اند .

جنگ جویانیکه با خواندن ورد و گوشه نشینی و درویش مسلکی به پیروزی میرسند در حالیکه در این آثار نشانی از شور جهادی و اعتقادات آمیخته با شعور سیاسی و به تصویر کشیدن و بازگو کردن  امکانات و کمک و پشتبانی 32 کشور جهان به ارتش صدام ملعون دیده نمیشود .در کدامیک از این آثار به یاد داریم که شخصیت فیلم به نظر و سخنان امام خمینی اشاره داشته باشد به جز یک یا دو مورد اثر دیگری در این زمینه وجود ندارد .

گذشته از سینمای دفاع مقدس که چندیست فاتحه آن خوانده شده و در آینده نیز جز آثاری که بر جنبه مرتاض گونه و درویش مسلکی عده ای که فارق از اندیشه و شعور سیاسی از زمانه,  خود را وارد مهلکه میکنند,  ساخته نخواهد شد.
  مورد دیگری که در آثار سینمایی کشورمان جای سوال دارد عدم ساخت و تهیه فیلمهایی با مضمون فلسطین و مقاومت اسلامی است در گذشته و در زمانیکه شور و هیجان انقلاب تاثیرات فکری خود را در این زمانه داشت چندین مورد البته انگشت شمار در این زمینه تهیه و تولید شد اما کدام اثر سینمایی را در سالهای اخیر با این مضمون به خاطر میاوریم که در کشورمان ساخته شده باشد .از شدت فقر این دست از فیلمها و آثار سینمایی در سالروزهای مرتبط با قضیه فلسطین حتی صدا و سیمای کشورمان مجبور است یک و یا دور مورد فیلم با این مضمون را بارها و بارها به نمایش در آورد نمونه آن فیلم « بازمانده» که هر سال در روزهای مانده به سالروز قدس از شبکه های تلویزیونی کشورمان بارها به نمایش در میاید چه برسد به اینکه فیلمی با این مضمون بر پرده سینماها  به نمایش گذاشته شود.

مقوله فرهنگ و هنر و بخصوص سینما و رسانه از مقولات بسیار مهم در سیاست و فرهنگ  هر ملتی هستند که در صورت عدم توجه و بکار گیری مسئولین و متصدیان خود باخته  که کارنامه مشکوک و سیاهی در این زمینه دارند نه تنها ابزاری برای رساندن پیام آن ملت  به ملت خود و سرزمینهای دیگر نخواهد بود بلکه به وسیله ای در جهت تبلیغ سیاستهای دشمن و شکل گیری انقلابات نرم  بدل خواهد شد .

ورود هیئت هالیوودی به ایران باید از جنبه قانونی و قضایی مورد بررسی قرار گیرد و دعوت کنندگان  این شخصیتهای ضد ایرانی باید محاکمه و از کار بر کنار شوند تا درسی برای به اصطلاح روشنفکران غرب زده وادی هنر باشد . و ای کاش مسئولین وزارت ارشاد وزارات اطلاعات و نمایندگان مجلس و دولت  این فرمایش مولا علی علیه السلام را آویزه گوش خود قرار دهند که فرمودند :
به خدا سوگند هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد ذلیل خواهد شد .»"


نوشته شده در  شنبه 87/12/17ساعت  11:26 عصر  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

تیغ تند آفتاب آهسته آهسته در حال کند شدن بود و تنها دو نفر از یاران باقی مانده بودند... نزدیک شد و گفت: یا اباعبدالله! الوعده وفا، همانگونه که دیشب شرط کردم یاری من فقط تا این مرحله است، رخصت ده تا بگریزم. حسین(ع) فرمود: تو آزادی ای ضحاک بن عبدالله! ولی پای پیاده و این محاصره ی دشمن چگونه می خواهی بگریزی؟
ضحاک گفت: اسبی را برای موقعیت خطر، در خیمه های پشتی مخفی کرده ام، می روم و...
در حالیکه لبخند تلخی بر لبان خشک امام به سختی قابل دیدن بود سر را به سوی میدان چرخاند و آهسته گفت "برو" .
چه تلخ که آن حضور رویایی در کنار امام از چند روز پیش تا عصر عاشورا، سودی برایش نداشت و از فوز اکبر ساقط شد. او فقط در "ظاهر" تا عصر عاشورا در کنار امام بود و بگمانم همان شب عاشورا که ضحاک، اسب را در پشت خیمه ها مخفی می کرد اسمش از لیست عاشوراییان خط خورده بود.و هر پرده ی عاشورا تا ابد هزاران هزار درس خواهد داشت.

کاش سیاستمداران هم چیزی از آن در می یافتند. دوستانی که اسب امید دنیا طلبی را در پشت خیمه های غرب به امید روز مبادا پنهان کرده اند از اول هم در جبهه ی ما نبوده اند. هر چند که امام شرط و شروط آنها را برای یاری پذیرفته باشد و سالها در کنار وی بوده باشند.
و چه دردناک است این آخرین جمله وصیت پیر جماران که ملاک حال افراد است. گویا تا پایان خط را خوانده بود.

خمینی کبیر: من بارها اعلام کرده ام که با هیچ کس در هر مرتبه ای که باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است.**صحیفه نور ج21 ص108 تاریخ: 2/1/1368

امید است که علمای اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خیانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزه های علمیه و جامعه روحانیت جلوگیری به عمل آورند و ایادی مخالفین را که در سلک روحانیت قرار دارند و اسلام و روحانیت رابه سقوط و انحطاط تهدید می کنند‚ طرد و رسوا سازند و اجازه ندهند که مشتی فریب خورده و دنیا طلب استقلال هزار ساله شیعه را دستخوش امیال و اغراض مخالفین اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند. »"صحیفه نور ج1 ص197

بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی و بحث دنیا خواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگزباهم جمع نمی شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت گرداندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.»"صحیفه نور ج21 ص87
منبع


نوشته شده در  جمعه 87/12/9ساعت  12:6 عصر  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

محمد رضا پهلوی :
« "
این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان می‌مانند. "»
شاه معتقد بود که اگر آثار تمدنی در مردم ایران دیده می‌شود از برکت خاندان پهلوی است. او می‌گفت:
"«مردم ایران از معدود ملل عقب‌افتاده جهان بودند که حتی عادت به شست و شوی دست و صورت خود را نداشتند و این پدرش رضاخان بود که مردم را به شستن دست و صورت و نظافت شخصی عادت داد.»"http://www.irdc.ir/article.asp?id=177

9858k6.jpg

امام خمینی رحمه الله علیه :

« "سَبُعهایى بر ما سلطه‏پیدا کردند که جوانان ما را در تحت ظلم و سَبُعیّت خودشان و ستم خودشان در زندانها از بین مى‏بردند، و آنها را با فجیعترین صورت مى‏کشتند و شکنجه مى‏دادند. حتى شکنجه‏گر از اسرائیل مى‏آوردند تعلیم بکنند شکنجه را......

ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروى در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبىِ‏مان را لکه‏دار نمایند. بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى‏دهند؛ و با دلسوزیهاى بیمورد و اعتراضهاى کودکانه مى‏گویند جمهورى اسلامى سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادى‏شان افتاده است! که چه خوب است [به‏] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانى نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته‏اند که امروز بى‏اعتبار شده‏اند!.......

  و از وظایف دینى و ملى ما و شماست که تبلیغات بوقهاى امریکایى و صهیونیستى را که با پخش دروغ و افترا مى‏خواهند جمهورى اسلامى را لکه‏دار کرده و به انزوا بکشند خنثى کنیم و از جنایات شایعه سازان تا حد ممکن پرده برداریم و به ملت محروم خود که جرمى جز گرایش به اسلام و اراده استقلال و آزادى ندارند، با تمام توان کمک کنیم.» "


نوشته شده در  دوشنبه 87/11/21ساعت  12:33 صبح  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

ژان لوروریه، روزنامه‌نگار فرانسوی:" «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»(1)
آنچه در حکومتهای دیکتاتوری از سوی سران دیکتاتور مرسوم است, فساد و اعمال خلافکارانه و جنایت است اما در مورد خاندان پهلوی این اعمال به طرز شگفت آوری در میان تک تک افراد این خانواده رواج داشته و محدود به یک یا چند مورد نمیشود . در این میان اشرف پهلوی در هر رفتار بزهکارانه ای اعم از فساد اخلاقی , قاچاق مواد مخدر , فساد مالی و کلاه برداریهای هنگفت , قمار بازی و ... از شهرت بیشتری برخوردار است  .

هر چند که افراد این خانواده هر یک در فساد اخلاقی به نحو دهشتباری گوی سبقت را از یکدیگر ربوده بودند اما در این میان دو نفر از سایرین متمایز تر بودند .  و آندو یکی شخص محمد رضا شاه و دیگری خواهر دو قلوی او اشرف بوده است که در بین درباریان معروف بود که این دو نفر به جنون جنسی مبتلا هستند .
اشرف پهلوی همزمان با محمدرضا پهلوی در 4 ابان 1298 شمسی در تهران متولد شد .

اشرف از همان دوران قبل از ازدواج با جوانان و خادمان دربار مراوده  نا مشروع برقرار کرد از جمله  «علی شاه مهتر و مربی اسب‌های سلطنتی». رضا شاه به موضوع پی برد و «علی شاه جوان را در زیر ضربات سهمگین شلاق سیاه کرد.»(2)
 بعد از آن اشرف به دستور پدرش با علی قوام ازدواج کرد، ولی این ازدواج دوام نیاورد و از او جدا شد. اشرف در مصر با یک کارمند اداره بیمه به نام احمد شفیق آشنا و عاشق او شد و سپس با وی ازدواج کرد و از او صاحب یک دختر و یک پسر به نام شهریار و آزاده شد. قبل از ازدواج با احمد شفیق، اشرف مدتی شدیدا عاشق هوشنگ تیمورتاش، پسر تیمورتاش وزیردربار رضاخان شد و از محمدرضا اجازه خواست که با تیمورتاش ازدواج کند. محمدرضا به‌علت سوابق پدرش و تیمورتاش، به‌شدت با این ازدواج مخالفت کرد. به‌هرحال، اشرف مدتی هم معشوقه هوشنگ تیمورتاش، که جوان خوش‌تیپی بود، شد. بدبختی شوهران اشرف این بود که پس از ازدواج، اشرف از قیافه‌شان بیزار می‌شد و تحمل دیدنشان را نداشت اشرف هنوز در عقد رسمی شفیق بود که در پاریس عاشق مهدی بوشهری شد و با مهدی بوشهری از پاریس به ایران آمدند. اشرف این بازگشت را چنین یاد می‌کند:
"« تهران با پاریس بسیار تفاوت داشت ما مجبور بودیم خیلی محتاطانه رفتار کنیم و فقط در میهمانیهای بزرگ و اجتماعات خانوادگی که شوهرم حضور نداشت یکدیگر را ملاقات کنیم . "»

اشرف بعد از مدتی از شفیق طلاق گرفت و با مهدی بوشهری ازدواج کرد. این ازدواج هم بیش از یک سال به طول نینجامید. اشرف گرچه راسماً در عقد رسمی بوشهری باقی ماند، ولی چون عاشق‌پبشه بود هر لحظه دل به دامن کسی می‌بست. به گفته‌ی ارتشبد فردوست:
" «اگر قرار شود لیست مردانی که در دوران 37 ساله‌ی سلطنت محمدرضا با اشرف رابطه داشتند تهیه شود علی‌رغم دشواری و غیرممکن بودن کار، چون حتی خود او نیز ممکن است همه را به یاد نیاورد، مسلماً لیست طویلی خواهد شد"».

                      
اشرف پهلوی

 وی معروف‌ترین مردانی را که اشرف دل به آنها بست و با آنها روابط نا مشروع برقرار کرد چنین نام می‌برد: "تقی امامی، ملک فاروق پادشاه مصر ، دکتر غلامحسین جهانشاهی وزیر بازرگانی کابینه علم؛ ذوالفقار علی بوتو نخست‌وزیر پاکستان؛ و پرویز راجی رئیس دفتر هویدا".(3)
فساد جنسی اشرف از دید سازمانهای جاسوسی نیز قابل چشم‌پوشی نبود:«یکی از گزارشهای سیا در سال 1976 (1355) اعلام داشت که" والاحضرت شهرتی افسانه‌ای در فساد مالی و به تور زدن مردان جوان دارد."»(4)
یکی از این مردان جوان که قربانی آتش عشق اشرف شد، جوانی ارمنی به نام «لئون پالانچیان» بود. اما پالانچیان از اشرف دوری می‌کرد تا جایی که اشرف متوسل به نصیری، رئیس ساواک شد و وی را دستگیر کردند.  اشرف دستور آزادی وی را صادر کرد، ولی باز هم پالانچیان به اشرف جواب منفی داد وی دستور داد در نوشهر هواپیمای کوچک اختصاصی او را دستکاری کردند. پالانچیان پس از برخواستن به قعر دریا فرو رفت.(5)
غلامحسین بیگدلی یکی از افسران بازنشسته‌ی ارتشی که در دهه‌ی بیست محافظ اشرف بود، می‌گوید:
 اشرف با اینکه زن احمد شفیق مصری بود ... هر کس که گیرش می‌آمد مورد استفاده‌ی شهوانی قرار می‌داد، زن ناپاکی بود، انصافاً زن ناپاکی بود.»"

 او می‌گوید وقتی از دانشکده‌ی افسری فارغ‌التحصیل شدم محافظ اشرف شدم.

در آنجا اخلاق و کثافت‌کاریهای او را دیدم، به او خیلی بدبین شدم که این چه مملکتی است که ما کسانی را که نعوذبالله مثل خدا می‌دانستیم، پرستش می‌کردیم، چه فرمان شاه و چه فرمان یزدان (می‌گفتیم) شاه این است؟ خواهرش این است؟ بسیار زن فاسدی بود. یک نوع مرض جنسی داشت، با یک مرد، دو مرد کفایت نمی‌کرد ...»"

فردوست در ادامه می‌نویسد: «آنچه گفتم درباره شوهران اشرف بود و اما درباره روابط نامشروع و فساد اشرف اگر بخواهم وارد جزئیات شوم خود کتاب مفصلی خواهد شد و لذا فقط به مهمترین موارد می‌پردازم. در زمان فوزیه، مدتی اشرف معشوقه تقی امامی شد. در مسافرت به مصر مدتی با ملک فاروق پادشاه مصر  بود.
 در سالهای 1331ــ1332 که در پاریس بودم و به دیدار اشرف می‌رفتم دیدم که با سه مرد رفیق است. دو نفر اهل پاریس بودند و یکی افسر جوان اهل یوگسلاوی بود که گویا آجودان شاه یوگسلاوی بوده و به فرانسه پناهنده و تبعه شده بود و احتمالا بی‌ارتباط با سرویسهای جاسوسی نبود. من هرگاه به دیدارش می‌رفتم، یکی از این سه مرد را در اتاقش می‌دیدم. مثلا ساعت نُه صبح به دیدار اشرف می‌رفتم و می‌دیدم که یک مرد گردن‌کلفت با لباس خواب در اتاق است و اشرف در تختخواب خوابیده و خمیازه می‌کشد. دفعه دیگر می‌رفتم و ساعت نُه ــ ده صبح می‌دیدم که پسر بلندقد و خوش‌تیپ فرانسوی با لباس خواب در دستشویی است و دست و رویش را می‌شوید و مشخص است که شب آنجا بوده. اشرف نیز با حالت کاملا عادی او را معرفی می‌کرد. در دورانی که همسر بوشهری بود، مدتی عاشق دکتر غلامحسین جهانشاهی شد که در کابینه علم وزیر بازرگانی بود. پس‌ازاینکه از وزارت برکنار شد، او را رئیس‌دفترش کرد و درعین‌حال معشوقه‌اش هم بود، و این علاقه شدت نداشت.
 چندبار نیز ذوالفقار علی بوتو، که در آن موقع وزیرخارجه پاکستان بود، به تهران آمد و اشرف با وی نیز روابط نامشروع داشت. از این نمونه‌ها زیاد است. ماجرای دیگر مربوط به پرویز راجی است. پرویز، پسر دکتر راجی، جوان بسیار خوش‌تیپی بود که مورد علاقه خاص هویدا قرار گرفت و هویدا او را رئیس‌دفتر خود کرد. اشرف شدیدا عاشق پرویز شد. به‌همین‌دلیل راجی در سن کم (شاید سی‌ودو تا سی‌وپنج سالگی) مشاغل حساس داشت و این اواخر سفیر ایران در انگلستان شد و تا زمان دولت بختیار، در همین پست بود.»
انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمی‌رسید. «از مشکلات اخلاقی اشرف قماربازی مفرط او بود... اشرف بیشتر شبهای تابستان در رستوران دربند، بساط قمار راه می‌انداخت و زمستانها هم این بساط در کاخ اختصاصی به راه بود.»(6)اشرف چنان در قماربازی خود را صاحب انحصار می‌دید که به گزارش ساواک «جلسات قمار دربار شاهنشاهی که قبلاً در کاخ اختصاصی برقرار می‌شد به کاخ والاحضرت اشرف پهلوی منتقل گردیده و روزهای چهارشنبه هر هفته اعضاء خاندان جلیل سلطنتی پس از صرف ناهار تا پاسی از شب به بازی مشغول می‌گردند.» در این جلسات، قمار نه به عنوان یک بازی و تفریح، بلکه به عنوان برد و باخت جدی صورت می‌گرفت. طبق همین گزارش «والاحضرت شاهپور محمودرضا مبلغ 5/2 میلیون ریال باخته‌اند.»نقش اشرف در قماربازی دربار، نقش یک تشویق کننده بود و حتی «محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت می‌کرد و سپس او را تشویق و تحریک می‌کرد.»
.
اشرف وقتی به خارج از کشور می‌رفت نیز یک مشتری دائم قمارخانه‌های اروپا بود. در سال، 1331 که هنوز فساد دربار به اوج خود نرسیده بود، به گزارش ساواک اشرف در تعطیلات عید نوروز «در یکی از قمارخانه‌های پاریس مبلغی در حدود سیصد و پنجاه هزار ریال باخته بود.» در اواخر عمر رژیم اشرف بیشتر اوقات خود را در قمارخانه‌های اروپایی می‌گذراند.) این زندگی شخصیت دوم دربار شاهنشاهی ایران بود.
دربار پهلوی به رغم همه شعارهای مبارزه با مواد مخدر، خود به آن آلوده بود . حتی رضا شاه نیز به مواد مخدر معتاد بود .همسرش ملکه مادر بر این داستان شگفت اعتراف دارد: «رضا مطابق عادت معمول صبحها که از خواب بلند می‌شد، به اندازه‌ی یک پشت ناخن تریاک استعمال می‌کرد و ایضاً شبها هم.»(8)
اشرف نیز در قاچاق مواد مخدر شهرت جهانی یافته بود. فردوست معتقد است "«اشرف قاچاقچی بین‌المللی و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست» فردوست به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات مدعی است اشرف «هر جا که می‌رفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل می‌کرد و کسی جرأت نمی‌کرد آنرا بازرسی کند.»

 روزنامه لوموند در 5 مارس 1972 مدعی شد که مأمورین گمرک سوئیس در فرودگاه کوانترن ژنو داخل چمدانی که نام پرنسس اشرف بر آن بود چند کیلومتر هروئین کشف کردند. پرنسس مالکیت چمدان را تکذیب کرد. شاه به کمک خواهرش شتافت و قضیه بدون سر و صدا ختم شد.
اشرف در جریان همکاری با باندهای بین‌المللی تا نزدیکی مرگ نیز رفت. صبح (شهریور 1356) هنگامی که از یکی از کازینوهای پاریس به طرف منزل می‌رفت، یک اتومبیل راه را بر آنها مسدود کرد و اتومبیل اشرف را به رگبار بست. یکی از همراهان اشرف، به نام خواجه‌نوری کشته شد ولی اشرف جان سالم به در برد. بیشتر تحلیلگران در روزنامه‌های غربی این ترور را توسط باندهای مافیا دانستند که به خاطر اختلاف مالی به اشرف اعلام خطر کرده‌اند و قصد کشتن وی را نداشته‌اند.
معروفترین قاچاقچی عتیقه در دربار، شهرام پسر اشرف بود. وی یک گروه مجهز گنج‌یاب و حفار را در خدمت داشت. آنها را به تپه‌ها و مناطق تاریخی می‌فرستاد تا «اشیای عتیقه را از خاک بیرون بکشند.(9)
گرچه شهرام سردسته قاچاقچیان عتیقه دربار بود اما سایر اعضای خانواده پهلوی به خصوص شمس هم در آن فعال بودند. وقتی به محمدرضا می‌گفتند تا از اقدامات غیرقانونی خانوداه‌اش جلوگیری کند پاسخ داد:
این مملکت بسیار وسیع است و از این گونه اشیای کهنه و بی‌ارزش در دل خاک آن فراوان است.»"(10)

فساد مالی دربار و خانوده سلطنتی به حدی بود که شاه در مهر سال 57 مجبور شد تا دستور دهد خانواده سلطنتی در معاملات دخالت نکنند.
 این در حالی بود که سالانه تنها 15 میلیون دلار بودجه ایران در اختیار وزارت دربار قرار میگرفت تا صرف خوشگذرانیهای خانواده شاه شود . البته این غیر از بودجه سری دولت بود که به دستور شاه به مصرف ولخرجیهای بی‌مورد می‌رسید.
اشرف نیز  توانست از راههای غیرقانونی و سوء استفاده از موقعیتش یکی از «ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی و از سرمایه‌داران بزرگ جهان» شود و اکنون نیز در نیویورک، پاریس، رم، مونت‌کارلو و چند نقطه مصفای دیگر جهان اقامتگاههای مجلل و باشکوه دارد.»
اشرف در تحمیل هزینه سفر به دولت، گوی سبقت را از همگان ربوده بود. طبق اسناد منتشر شده هزینه‌های اشرف در مسافرتها به خارج رشد تصاعدی داشته است. در حالی که در سال 1349 در مسافرتش به آمریکا فقط 00/10 دلار بابت مخارج از وزارت دربار دریافت نموده،  در سال 1356 در سفری به آمریکا نیم میلیون (000/500) دلار هزینه به بیت‌المال تحمیل کرده است. البته اگر مسافرتهای اشرف نیز مانند هزینه‌هایش از رشد برخوردار باشد، باید تحمیل هزینه سفر اشرف بر دولت ایران سرسام‌آور باشد. طبق همان اسناد، اشرف برای مسافرتهای خارجی خود در چند نوبت دیگر به دستور وزارت دربار ارز گرفته است. در 6/10/1356، 000/000/2 دلار برای مسافرت به سوئیس. در 8/10/1356، 000/300 دلار برای مسافرت یک ماهه و نیمه به سوئیس و تایلند. در 9/12/1365، 000/000/3 فرانک فرانسه برای مسافرت به پاریس.(11)
اشرف در سال 1344 که وضعیت مالی ایران به شدت وخیم بود تنها هفت دستگاه اتومبیل سوار اپل، مرسدس بنز 230 و 220 کادیلاک، جاگوار و بیوک از طریق گمرک تهران وارد کرده است و در سال 1346 سه دستگاه شورلت و مرسدس بنز بر این ماشینها افزود  و شاید باور نکردنی باشد که اشرف در سالهای 44 و 46، 880 صندوق، چمدان لباس و چند عدل پارچه از گمرک مهرآباد بدون مراحل قانونی ترخیص کرده است.(12)

حتی هویدا به نزدیکانش می‌گفت: «تو نمی‌توانی درک کنی که در دربار چه می‌گذرد. مسابقه غارتگری است، لانه فساد است.»(13)
اشرف گاه وزارتخانه را وادار می‌کرد خارج از مناقصه با یک شرکت خارجی قرارداد ببندد و خود مبالغ هنگفتی را به عنوان رشوه دریافت می‌کرد. در یک معامله بزرگ یک شرکت بلژیکی، 35% سود آن به اشرف پرداخت شد.
وزیر کشاورزی یک قطعه زمین را در شمال تهران به بنیاد پهلوی واگذار کرد. بنیاد این زمینها را به قیمت ارزان در اختیار اشرف قرار داد. اشرف یک شرکت ساختمانی به نام مهستان تأسیس کرد و با یک شرکت ایتالیایی قراردادی منعقد کرد تا 3000 مسکن لوکس بسازد. قبل از این که کار ساختمانی شروع شود، آن را پیش فروش کرد و سپس کل شرکت را واگذار کرد. و به قول خودش مقادیر متنابهی سود برد(14)
نه تنها اشرف، بلکه پسرش نیز با استفاده از موقعیتش درکارهای کلان اقتصادی شرکت داشت. به گزارش سازمان سیا «او به طرزی گسترده و نامطلوب به عنوان دلال معاملات شناخته شده که در پیش از بیست شرکت حمل و نقل، کلوپهای شبانه فحشا ، ساختمان، تبلیغات و پخش و توزیع سهامدار است.»(15)
شاه مجبور شد برای کسب وجهه و جلوگیری از وسعت تنفر مردم از اعمال خواهرش اشرف ,  وی را در مناصبی که وجهه او  را به عنوان فردی مردم دوست  معرفی کند بگمارد  در حالیکه اشرف در این مناصب هیچ گونه کار آرایی نداشت و گاه همین مراکز را بعنوان سر پوشی بر اعمال بزهکارانه خود  قرار میداد اخص این مناصب: ریاست عالیه جمعیتهای زنان، ریاست عالیه سازمان زنان، ریاست نمایندگی ایران در کمیسیون حقوق بشر، ریاست مجمع حقوق بشر سازمان ملل، ریاست کمیته پیکار جهانی با بی‌سوادی، ریاست نمایندگی ایران در انجمن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحدو ...

مطلب فوق خلاصه ای کوتاه از زندگی نکبت بار اشرف پهلوی از خاطرات  همین خاندان و درباریان بود و پر واضح است حامیان بی آبروی  چونین سلطنتی به چه دلایلی از این جرثومه های فساد به نیکی یاد میکنند .
منابع در ادامه مطلب ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 87/11/9ساعت  8:55 عصر  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

زمانی شعار «اسرائیل باید از نقشه جغرافیایی حذف شود  » دست آویز رسانه های غرب بود تا بوسیله آن چونین وانمود کنند که ایران و نظام و دولتمردان ایران خطر جدی برای رژیم صهیونیستی به شمار میروند در حالیکه این رژیم و صهیونیستهای مظلوم تنها خواهان زندگی در سرزمینی هستند که خداوند از انجا که یهود قوم برگزیده و برتر جهان بود , آنرا به ایشان هدیه داده است .
و از آن پس بود که از ایران و رئیس جمهور مدعی نابودی رژیم صهیون یک غول تروریست ساختند که با سلاحهای هسته ای نداشته اش امنیت جهان را مختل کرده است .این غول تروریست حامی همه جنبشهایی است که خطری جدی برای رژیم صهیونیسم به شمار میروند از آن جمله گروه آشوب طلب حزب الله و حماس .
و برای شناسایی و معرفی هر چه بهتر این نظام تروریستی  و دوستانش تمامی رسانه های غربی و حتی عربی وابسته به صهیونیسم سالهای سال بسیج شدند تا دل شهروندان عالم را آکنده از وحشت و تنفر از این نظام اسلامی ضد بشری کنند . در هر گوشه ای از دنیا هر عملیات تروریستی را منتسب به این حکومت  جنگ طلب و یارانش کردند و میلیاردها میلیارد بود که چه علنا و غیر علنی در اختیار مجالس دولتهای غربی-صهیونیستی قرار میگرفت که صرف مبارزه تبلیغاتی و ... بر علیه این نظام  اسلامی شد .
اما به راستیکه دست خدا بالای همه دستهاست و حکمت الهی همراه با قدرتی است مافوق همه قدرتها .
رذالت رژیم وحشی صهیونیسم در جنگ 33 روزه تنها باب و مقدمه ای بود برای معرفی چهره واقعی و جنایتکار رژیم صهیونیستی و دولتمردان صهیونیست غربی .اما واقعه محاصره و قطع همه امکانات ضروری زندگی برای مردم منقطه کوچکی از جهان که به دلیل غارت سرزمینشان جمعیت متراکمی را در خود جای داده و پس از آن موشکباران هوایی و حمله نظامی به این منطقه در حالیکه مردم آن به دلیل محاصره طولانی تنها قادر به تامیین یک وعده غذا در شبانه روز هستند آنهم غذایی نا مناسب در شرایطی که در سرما و برودت هوا سوختی برای گرم کردن منازل خود ندارند وساعات طولانی از شبانه روز را در خاموشی به سر میبرند و در چونین شرایطی مورد حمله و هجوم نظامی قرار میگیرند کودکان  و زنان گرسنه ای که در سرما و شرایط سخت, درد جراحات  ناشی از موشکباران وحشیان صهیونیست را  نیز باید تحمل کنند در حالیکه دارو و امکانات پزشکی نیز از آنان دریغ شده است و به همه اینها باید افزود داغ از دست دادن اعضای خانواده را  .
همین واقعه کافی بود تا دل هر انسان سالم و با شرافتی با هر دین و مسلکی به درد آید و عظمت این جنایات علاوه بر ایجاد حس تنفر سوالهای زیادی را در مورد سلطه محض رژیم جعلی بر دولتمردان و رسانه ها ی دنیا را در اذهان مردم جهان ایجاد کند .
  
موضع منطقی و شرافتمدانه حماس در مورد شرایط آتش بس و مواضع متکبرانه وغیر انسانی سران رژیم جعلی و حمایت مردم غزه از جنبش و مبارزان حماس در حالیکه هر روز شمار زیادی از مردم بیگناه در این منطقه قربانی میشوند و اصرار مردم غزه بر حمایت از مبارزان, موقعیت و محبوبیت مقاومت اسلامی  را در بین مردم فلسطین به خوبی آشکار کرد در حالیکه در این مدت شبکه های رژیم صهیونیستی و اعلامیه هایی که هر روز بر فراز غزه فرود میایند تا مردم غزه را نسبت به حمایت از مبارزان حماس دلسرد کنند , راه فراری  است که صهیونیستها پیش روی مردم غیر نظامی این منطقه قرار دادند و پاسخ آنرا با تقدیم خیل عزیم شهدا اعم از زن و مرد و کودک دریافت داشتند .
  
و اینجاست که شهادت به معنای واقعی خود فقدانی بی خسارت است .کدام رسانه وکدام شخصیت سیاسی میتوانست صدای مظلومیت و حقانیت مردم فلسطین و مقاومت اسلامی را به گوش مردمی برساند که هر روز طی بمباران اطلاعاتی مسموم رسانه ها,  رژیم جعلی صهیون را محق درغصب و کشتار میدانستند ؟
کدام شخص و کدام منبع میتوانست به مردم غرب بقبولاند که رسانه ها اعم از تلویزیون , رادیو , روزنامه و ... همه گی تحت تسلط محض صهیونیسم بین الملل است بنابراین از این بوقهای شیطانی حقیقت شنیده و انعکاس داده نخواهد شد ؟

خون کودکان بی پناه غزه است که باعث شد مردم کشورهای اروپایی به نشانه اعتراض به عدم انتشار حقایق در مورد غزه و فلسطین ساختمانهای تلویزیون و خبرگزاریها را مورد هجوم قرار دهند همانگونه که مردم ایتالیا و چند کشور اروپایی چونین تجمعاتی را برگزار کردند .
کدام سازمان و نهاد و کدام ابر شخصیت سیاسی قادر بود نشان دهد دروغهایی نظیر هولوکاست و نتایج آن دریافت میلیاردها دلار غرامت از مردم اروپا و غصب سرزمین یک ملت اصیل تنها حقه صهیونیسم در تحمیق و استثمار ملتها بوده است ؟

چه کسی میتوانست به ملتهای عرب ثابت کند که دولت مردانشان نه از غیرت عربی آنها دفاع خواهند کرد و نه از ارزشهای دینی و اسلامی بنابراین جایی برای شعارهای پان عربیسمی در حمایت از فلسطین باقی نمی ماند .
اما خون آن کودک مظلوم و گرسنه و آه دل آن مادر که هفت فرزند خود را در یک آن زیر آوار خانه اش از دست داد مرز بین حق و باطل را در چند روز مشخص کرد و حجت را بر مردم جهان تمام کرد .
شعار دیروز ایران که مورد اتهام سازمانهای حقوق بشر دوست قرار میگرفت اکنون شعار امروز مردم جهان است .این شعارهاییست که نه تنها در نماز جمعه ها و تجمعات ایران  سر داده میشودبلکه شعارهاییست که مردم آمریکا ,انگلیس , فرانسه, آلمان , استرالیا و حتی ژاپن در خیابانهای شهرهای خود فریاد میزنند :

شرمت باد اسرائیل»"
شرمت باد آمریکا»"
"«مرگ بر اسرائیل»"
"«اسرائیل تروریست واقعی »"
"«آزادی برای فلسطین»"
و این یکی از پیروزیهاییست که فرمانده دلاور حزب الله لبنان در سال 2000 پس از عقب نشینی نظامیان صهیون از جنوب لبنان اعلام کرد :" مژده میدهم که از هم اکنون پیروزیها پشت پیروزیها در راه است ."
 فضای کنونی که طی جنایات و روشن شدن هویت رژیم جعلی در جهان ایجاد شده است موقعیت بسیار خوبی برای بهره بردن و آگاهی دادن به مردم در حال بیداری جهان است .و یکی از بهترین راهها, ایجاد ارتباط دانشجویان ضد صهیونیسم ایران با قشر دانشجویان معترض به صهیونیسم در کشورهای اروپایی و عربی و آمریکاست . یکی از موضوعات مهم که در این ارتباط میتواند مطرح شود و بطور حتم نتیجه قابل توجهی خواهد داشت طرح تحریم شرکتهای صهیونیستی است چرا که مردم کشورهایی نظیر انگلیس در روزهای اخیر بطور جدی تحریم شرکتهای حامی و وابسته به رژیم صهیونیستی را پیگیری میکنند حتی در این رابطه درگیرهایی را نیز با پلیس انگلیس داشته اند .
نام و لوگو تعدادی از کالاهای اسرائیلی
با توجه به اینکه تحریم این شرکتها در کشورمان در روزهای اخیر به تصویب رسید فعالان و جنبشهای دانشجویی با افزایش تبلیغات و در خواست پاسخگویی مسئولین,  نباید اجازه دهند این طرح بدون استفاده و با مرور زمان به فراموشی سپرده شود .فضای ایجاد شده به برکت خون مردم رنجدیده غزه را باید غنیمت شمرد و اساس این شرکتها در کشورمان را باید از بیخ و بن برچید.
 چرا که علاوه بر کمکهای مالی این شرکتها به رژیم جانی صهیونیسم با توجه به سخنان اخیر جاسوس رژِیم جعلی در کشورمان "«علی اشتری"» رژیم اشغالگر به همراهی آمریکا بطور جد بر روی شرکتها و امور بازرگانی و اقتصادی ایران به منظور جاسوسی, فعالیت و سرمایه گذاری کرده است .بنابراین هر یک از این شرکتها در خاک کشورمان یک بنگاه دزدی اطلاعات و جاسوسی به شمار میرود .
روزهای اخیر نه تنها روزهای حرکت و بیداری ملتهای غرب و تحت سلطه جهان است بلکه برای تک تک ما ایرانیان و مسلمانان نیز ایجاد مسئولیت میکند .چرا که همانطور که در پیشگاه خداوند در مورد نماز ,قرآن , اهل بیت و ... باز خواست خواهیم شد در برابر حمایت از مردم مسلمان و بی پناه فلسطین نیز باید پاسخگو باشیم که در این ایام چه کرده ایم همانگونه که امام خامنه ای در روزهای اخیر فرمودند :

"« هر کس وظیفه دارد مواضع خود را در برابر جنایات غزه آشکارا اعلام کند."»
سخن آخر نیز از فرمایشات ایشان در مورد اوضاع غزه و سرانجام آن است , ایشان در این کلام کوتاه و که با قاطعیت بیان کردند از پیروزی فقط برای مردم غزه سخن نمیگویند حتی از پیروزی جنبش حماس و یا پیروزی فلسطین سخن نمیگویند بلکه میفرمایند:
"« نتیجه بطور قطع پیروزی حق بر باطل است "»

نوشته شده در  دوشنبه 87/10/23ساعت  2:56 صبح  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

بنام خدا

تحولات اخیر در سطح جهان تحولات بی نظیریست که خود منجر به بزرگترین وقایع تاریخ خواهد بود  . در کنار هم قرار دادن این تحولات نتیجه کامل و مشخصی بدست میدهد :
شکست و تلفات سنگین آمریکا در عراق , بحران مالی و اقتصادی در غرب بویژه در آمریکا , سقوط بانکهای معتبر جهانی حتی بانکهای موفق سوئیسی , ورشکستگی بزرگترین شرکتهای تجاری غرب بخصوص کارخانجات خود رو سازی که ملاک مهمی در تعیین موفقیت اقتصادی و صنعتی کشورها هستند , انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و شکست جمهوری خواهان حامی جنگ , سپردن حکومت امریکا در بدترین شرایط به یک سیاه پوست آنهم در حکومتی که شدیدترین برخوردهای نژاد پرستانه را با رنگین پوستان دارند و از همه مهمتر بروز اختلافات شدید در حد سران رژیم صهیونیستی آنچنانکه پس از برکناری اولمرت در حالیکه موقعیت مناسبی برای «تسیپی لیونی» برای تشکیل کابینه در اختیار بود این اختلافات به حدی برسد که وی از تشکیل کابینه ائتلافی عاجز شود .

 در حالیکه این اختلافات نه تنها در حد سران بلکه در جامعه عامه صهیونیستی بشدت شیوع یافته به نحویکه صهیونیستهای ساکن در فلسطین اشغالی دیگر میلی و امیدی به تحقق  رویای «اسرائیل بزرگ» ندارند .چرا که در طی جنگ سی و سه روزه به آنان ثابت شد ارتش و حکومت صهیونیستی قادر به دفاع از آنان نخواهد بود .به علاوه با بروز بحران مالی در غرب هم اکنون رژیم صهیونیستی در بدترین شرایط اقتصادی قرار گرفته که بشدت میکوشد این ضعف را با شایعه سازی پوشش دهد چرا که اقتصاد فلسطین اشغالی رابطه مستقیم با اقتصاد آمریکا و غرب بعنوان حامیان مالی و تجاری خود دارد  .
 به همین دلیل در اوج ضعف و زوال شایعاتی نظیر ترور سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان, شایعه حمله نظامی اسرائیل جعلی به ایران در آبان ماه سال جاری و .. منتشر میکند تا نشان دهد هنوز پا برجاست و در موضع قدرت قرار دارد.
 برای تشدید این سیاست و پوشش دادن اختلافات بی سابقه در درون رژیم, محاصره نوار غزه را بنحوی شدت میبخشدکه نیروگاه تامیین کننده برق غزه روزها از فعالیت باز میایستد , غزه در خاموشی به سر میبرد تمامی فعالیتهای تجاری و روز مره در این شهر متوقف میشود تا خبر آن نقل رسانه های عربی و اسلامی قرار گیرد تا کمتر به مسئله اختلافات داخلی رژیم که از نوع اختلافات ایدئولوژیکی یعنی بقا و عدم بقا رژیم صهیونیستی است  پرداخته شود .
                   

      تظاهرات یهودیان در فلسطین اشغالی

اکنون جامعه صهیونیستی مانند گذشته دیگر آن شور و آرمان تحقق «اسرائیل بزرگ», « نیل تا فرات» را ندارد بلکه تنها دغدغه فعلی آن زوال و سرنگونی قریب الوقوع این رژیم است. همچنانکه وضعیت اقتصادی در فلسطین اشغالی با وجود پنهان داشتن آن در رسانه ها به اندازه ای بحرانیست که تبلیغات توریست و سفر به فلسطین اشغالی هم اکنون از داغترین و پر کارترین تبلیغات در سطح جهانی قرار گرفته تا از این طریق بتوانند قسمتی از کمبودهای شدید مالی که به مرور زمان بیشتر در جامعه صهیونیستی آشکار خواهد شد را پوشش دهند .
پوشش این کمبود حتی از پوشش فقر و در هم شکستگی اقتصادی در آمریکا و اروپا  نیز مهمتر و حیاتی تر است چرا که بی اعتمادی و شرایط بد اقتصادی در این رژیم نه تنها میل به مهاجرت به فلسطین اشغالی را کاهش خواهد داد بلکه باعث مهاجرت معکوس و بی اعتباری و زوال موجودیت آن خواهد شد چرا که اسرائیل جعلی شصت ساله , نه به واسطه صدها سال تاریخ و تمدن نداشته, بلکه بواسطه سرازیر شدن پول و رونق اقتصادی و وارد کردن متخصصان و کارشناسان در حرفه های مختلف در فلسطین اشغالی به همراه وارد کردن جمعیت یهودی است که تا این زمان در جامعه غرب به رسمیت شناخته میشد .
اما در این میان رسانه های ایرانی و اسلامی میتوانستند نقش بسیار مهمی در پوشش دادن ضعف و زوال این رژیم ایفا کنند, یعنی دقیقا همان اطلاع رسانی که در روزهای اخیر غرب شدیدا از آن وحشت دارد و خود در این روزها در مورد اخبار بحران به ویژه بحران و ضعف در جامعه صهیونیستی, رسانه های خود را منع میکند . در حالیکه پوشش رسانه ای زوال رژیم و سیاستهای صهیونیستی آمریکا راه بسیار ساده و کم هزینه ایست در جهت نابودی قریب الوقوع رژیم صهیونیستی که ظاهرا رسانه های ایران به دلیل آنکه همواره خود را در موضع دفاع میدیدند رغبتی به انتشار و انعکاس این اخبار در سطح بین المللی ندارند و این فرصت فوق العاده را به راحتی از دست میدهند .
جالب است که مدیران رسانه ای کشور برای یهودیان ساکن فلسطین اشغالی سایتها و پایگاههای اطلاع رسانی به زبان عبری بر پا میکنند آنهم با موضوعاتی مانند دفاع مقدس ایران , معرفی نهادهای نظامی و سپاهی واخبار سیاسی داخلی کشورمان که همه گی در جهت بهره گیری صهیونیستها از اطلاعاتیست که باید محرمانه بماند و یا حد اقل برای غیر ایرانیها تبلیغ نشود, لیکن این سایتها و پایگاههای عبری زبان تبدیل به منبع خبری سازمانهای جاسوسی اسرائیل جعلی قرار میگیرند. در حالیکه از همین سایتها میتوان در ترویج و ترغیب یهودیان صهیونیست,مردم آمریکا و اروپا به مخالفت و نارضایتی از سیاستهای دولتهای صهیونیستیشان  بهره جست . در این باره در شرایط کنونی نیازی به دروغپردازی و شایعه سازی, همچنانکه رسانه های غربی در مورد کشور ما اعمال میکنند نیست بلکه انعکاس واقعی اخبار سیاسی _اقتصادی از اسرائیل جعلی وآمریکا  ... برای جامعه صهیونیست و مردم غرب کافی خواهد بود .
حتی سایتهاو وبلاگهای فارسی زبان نیز میتوانند با انتشار و وسعت بخشیدن این اخبار توجه رسانه ها و سایتهای تحلیل گر اخبار ایران را که یکی از منابع خبریشان سایتها و پایگاههای ایرانیست به خود جلب کنند لیکن ما ایرانیان تا خطر را در مقابل خود احساس نکنیم میلی برای دفع و مقابله با آن نخواهیم داشت .


نوشته شده در  جمعه 87/8/24ساعت  6:14 عصر  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مشق شب برای دولت یازدهم :آمریکا کیست؟
سنگباران
قدرت ایران، بسیار فراتر از بستن تنگه هرمز
صبر
آینده از آن حسین(ع) است
قرض الحسنه
اخطار به وزارت ارشاد -وزارت اطلاعات و قوه قضاییه
[عناوین آرشیوشده]